آمریکایی‌ها نیز به خوبی به این نکته واقف هستند که توانایی از بین بردن تهدیدات مقاومت و بازدارندگی در مقابل ایران و متحدانش را ندارند و به همین دلیل نیز تضعیف محور مقاومت را در دستور کار خود قرار داده‌اند.

به گزارش سبز سرخ ، ؛ پس از ۷ اکتبر سال گذشته میلادی حمایت غرب به رهبری آمریکا از رژیم جعلی صهیونیستی به شدت افزایش یافت که منجر به فشار به نیروهای مقاومت در نوار غزه و افزایش موج حملات رژیم و همچنین تداوم نسل کُشی آنها شد. در مقابل نیز نیروهای مقاومت در کشورهای لبنان، سوریه، عراق و یمن به یاری مبارزان فلسطینی نوار غزه آمده و اهداف آمریکایی در منطقه را به منظور مجازات برای حمایت‌های بی‌چون و چرای اسرائیل، مورد هدف قرار دادند. 

در این مدت بیش از ۱۶۰ حمله به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه انجام شده که برخی از آنها بی‌سابقه است؛ مانند حمله با موشک بالستیک به پایگاه عین الاسد در عراق یا حملات مقاومت عراق به رژیم صهیونیستی که تا پیش از این رخ نداده بود اما اوج حملات در تاریخ ۲۸ ژانویه رخ داد که در پی آن سه سرباز آمریکایی مستقر در برج ۲۲ در مرز اردن و سوریه به هلاکت رسیده و بیش از ۴۰ سرباز دیگر نیز زخمی شدند. تا پیش از این نیز سنتکام در بیانیه‌ای اعلام کرده بود که حملات مقاومت اسلامی عراق به عین الاسد منجر به آسیب مغزی تعدادی از سربازان آمریکایی حاضر در این پایگاه شده است اما حمله ۲۸ ژانویه ۲۰۲۴ اوج حملات مقاومت اسلامی عراق محسوب می‌شود.

پس از این حمله بود که مقامات کاخ سفید از سوی جریانات سیاسی رقیب و همچنین رسانه‌های مختلف غربی برای واکنش به این حملات تحت فشار قرار گرفتند. جو بایدن در سخنانی وعده انتقام داده و حملات نیروهای ارتش تروریستی آمریکا در ۳ فوریه با بمباران بیش از ۸۵ نقطه در عراق و سوریه مرحله اول از آنچه انتقام سربازان خود نامیده‌اند را، آغاز کردند. فردای آن نیز با حملاتی به یمن و دو روز پس از آن نیز با ترور یک تن از فرماندهان «کتائب حزب الله» عراق گذشت. ترورهایی که همچنان ادامه دارد و در عراق، سوریه و لبنان مجاهدان محور مقاومت را هدف قرار می‌دهد اما روند حمایت از غزه را متوقف نمی‌سازد.

عدم تاثیرگذاری حملات هوایی و تروریستی آمریکا بر روند حملات محور مقاومت به پایگاه های آمریکایی در منطقه منجر به بالا گرفتن موج انتقادات جمهوری خواهان و حتی دمکرات ها از دولت بایدن شده است. جمهوری خواهان افراطی بایدن را به علت عدم درگیری مستقیم با ایران و حمله به خاک آن به منظور خنثی سازی محور مقاومت تحت فشار قرار داده اند. آنها برای اثبات ادعای خود حمله به سکوهای نفتی و کشتی های جنگی ارتش جمهوری اسلامی ایران در اواخر جنگ تحمیلی را مثال زده و به عنوان الگوی موفق از آن یاد می‌کنند. فارغ از اینکه به این نکته توجه ندارند که شرایط جمهوری اسلامی ایران و منطقه خاورمیانه دیگر به مانند قبل نیست. ایران امروزه متحدان مورد اطمینان خود در منطقه را در کنار خود دارد که حاضر به مبارزه بر علیه آمریکا هستند و علاوه بر آن قدرت نظامی و موشکی و پهپادی و حتی دریایی و فضایی جمهوری اسلامی ایران دیگر با سالهای آخر جنگ قابل مقایسه نیست. و علاوه بر آن آمریکا دیگر مقبولیتی که در زمان حمله به صدام یا افغانستان را در افکار عمومی جهان در اختیار داشت دیگر امروزه ندارد و از طرفی دچار رفتاری تناقض آمیز در منطقه خاورمیانه شده است.

آمریکا به موازات اینکه تمایل به خروج از منطقه دارند، از طرف دیگر همچنان پایگاه‌های خود در کشورهای حاشیه خلیج فارس و سایر کشورها را به منظور حفاظت از حکام مرتجع منطقه و همچنین گروهک‌های تروریستی حفظ کرده‌اند و امروزه این پایگاه‌ها حتی توانایی محافظت از خود را نیز ندارند. پایگاه‌های آمریکا و ناوگان آنها در منطقه امروزه به بانک اهداف نیروهای محور مقاومت به جهت تنبیه این کشور برای کمک رسانی به اسرئیل تبدیل شده است. کونیکو، عین الاسد یا ناوگان مستقر در دریای سرخ دیگر خطری برای مقاومت اسلامی به حساب نمی‌آیند و حملات تروریستی آمریکا بر علیه فرماندهان مقاومت تاثیری بر روند حمایت از فلسطین ندارد. امروزه هدف اصلی نیروهای مقاومت ایجاد فرسایش برای آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه است. فرسایشی که با بستن تنگه باب المندب توسط مبارزان یمن و حملات گیج کننده محور مقاومت در عراق و سوریه بر علیه پایگاه های آمریکا و همچنین حملات روزانه حزب الله به شمال سرزمین های اشغالی رخ می‌دهد.

آمریکایی‌ها نیز به خوبی به این نکته واقف هستند که توانایی از بین بردن تهدیدات مقاومت و بازدارندگی در مقابل ایران و متحدانش را ندارند و به همین دلیل نیز تضعیف محور مقاومت را در دستور کار خود قرار داده‌اند. البته این رفتار آمریکایی‌ها را نیز باید در ادامه رفتار متناقض آنها در مورد خروج یا باقی ماندن در منطقه دانست که نامشخص است.

پس از ۷ اکتبر سال گذشته میلادی حمایت غرب به رهبری آمریکا از رژیم جعلی صهیونیستی به شدت افزایش یافت که منجر به فشار به نیروهای مقاومت در نوار غزه و افزایش موج حملات رژیم و همچنین تداوم نسل کُشی آنها شد. در مقابل نیز نیروهای مقاومت در کشورهای لبنان، سوریه، عراق و یمن به یاری مبارزان فلسطینی نوار غزه آمده و اهداف آمریکایی در منطقه را به منظور مجازات برای حمایت‌های بی‌چون و چرای اسرائیل، مورد هدف قرار دادند. 

 
به گزارش رجانیوز؛ در این مدت بیش از ۱۶۰ حمله به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه انجام شده که برخی از آنها بی‌سابقه است؛ مانند حمله با موشک بالستیک به پایگاه عین الاسد در عراق یا حملات مقاومت عراق به رژیم صهیونیستی که تا پیش از این رخ نداده بود اما اوج حملات در تاریخ ۲۸ ژانویه رخ داد که در پی آن سه سرباز آمریکایی مستقر در برج ۲۲ در مرز اردن و سوریه به هلاکت رسیده و بیش از ۴۰ سرباز دیگر نیز زخمی شدند. تا پیش از این نیز سنتکام در بیانیه‌ای اعلام کرده بود که حملات مقاومت اسلامی عراق به عین الاسد منجر به آسیب مغزی تعدادی از سربازان آمریکایی حاضر در این پایگاه شده است اما حمله ۲۸ ژانویه ۲۰۲۴ اوج حملات مقاومت اسلامی عراق محسوب می‌شود.
 
پس از این حمله بود که مقامات کاخ سفید از سوی جریانات سیاسی رقیب و همچنین رسانه‌های مختلف غربی برای واکنش به این حملات تحت فشار قرار گرفتند. جو بایدن در سخنانی وعده انتقام داده و حملات نیروهای ارتش تروریستی آمریکا در ۳ فوریه با بمباران بیش از ۸۵ نقطه در عراق و سوریه مرحله اول از آنچه انتقام سربازان خود نامیده‌اند را، آغاز کردند. فردای آن نیز با حملاتی به یمن و دو روز پس از آن نیز با ترور یک تن از فرماندهان «کتائب حزب الله» عراق گذشت. ترورهایی که همچنان ادامه دارد و در عراق، سوریه و لبنان مجاهدان محور مقاومت را هدف قرار می‌دهد اما روند حمایت از غزه را متوقف نمی‌سازد.
 
عدم تاثیرگذاری حملات هوایی و تروریستی آمریکا بر روند حملات محور مقاومت به پایگاه های آمریکایی در منطقه منجر به بالا گرفتن موج انتقادات جمهوری خواهان و حتی دمکرات ها از دولت بایدن شده است. جمهوری خواهان افراطی بایدن را به علت عدم درگیری مستقیم با ایران و حمله به خاک آن به منظور خنثی سازی محور مقاومت تحت فشار قرار داده اند. آنها برای اثبات ادعای خود حمله به سکوهای نفتی و کشتی های جنگی ارتش جمهوری اسلامی ایران در اواخر جنگ تحمیلی را مثال زده و به عنوان الگوی موفق از آن یاد می‌کنند. فارغ از اینکه به این نکته توجه ندارند که شرایط جمهوری اسلامی ایران و منطقه خاورمیانه دیگر به مانند قبل نیست. ایران امروزه متحدان مورد اطمینان خود در منطقه را در کنار خود دارد که حاضر به مبارزه بر علیه آمریکا هستند و علاوه بر آن قدرت نظامی و موشکی و پهپادی و حتی دریایی و فضایی جمهوری اسلامی ایران دیگر با سالهای آخر جنگ قابل مقایسه نیست. و علاوه بر آن آمریکا دیگر مقبولیتی که در زمان حمله به صدام یا افغانستان را در افکار عمومی جهان در اختیار داشت دیگر امروزه ندارد و از طرفی دچار رفتاری تناقض آمیز در منطقه خاورمیانه شده است.
 
آمریکا به موازات اینکه تمایل به خروج از منطقه دارند، از طرف دیگر همچنان پایگاه‌های خود در کشورهای حاشیه خلیج فارس و سایر کشورها را به منظور حفاظت از حکام مرتجع منطقه و همچنین گروهک‌های تروریستی حفظ کرده‌اند و امروزه این پایگاه‌ها حتی توانایی محافظت از خود را نیز ندارند. پایگاه‌های آمریکا و ناوگان آنها در منطقه امروزه به بانک اهداف نیروهای محور مقاومت به جهت تنبیه این کشور برای کمک رسانی به اسرئیل تبدیل شده است. کونیکو، عین الاسد یا ناوگان مستقر در دریای سرخ دیگر خطری برای مقاومت اسلامی به حساب نمی‌آیند و حملات تروریستی آمریکا بر علیه فرماندهان مقاومت تاثیری بر روند حمایت از فلسطین ندارد. امروزه هدف اصلی نیروهای مقاومت ایجاد فرسایش برای آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه است. فرسایشی که با بستن تنگه باب المندب توسط مبارزان یمن و حملات گیج کننده محور مقاومت در عراق و سوریه بر علیه پایگاه های آمریکا و همچنین حملات روزانه حزب الله به شمال سرزمین های اشغالی رخ می‌دهد.
 
آمریکایی‌ها نیز به خوبی به این نکته واقف هستند که توانایی از بین بردن تهدیدات مقاومت و بازدارندگی در مقابل ایران و متحدانش را ندارند و به همین دلیل نیز تضعیف محور مقاومت را در دستور کار خود قرار داده‌اند. البته این رفتار آمریکایی‌ها را نیز باید در ادامه رفتار متناقض آنها در مورد خروج یا باقی ماندن در منطقه دانست که نامشخص است.
 
انتهای پیام/
انتهای پیام/