در معادله فعلی خاورمیانه که وضعیت معماگونه و نامطمئنی است، باید به سمت حداکثرسازی قدرت رفت. اتفاقی که در امتداد آن بقا تضمین خواهد شد و سایه جنگ از سر هر دولت و کشوری برداشته خواهد شد.

اواخر فروردین ماه بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی در حمله به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق که به شهادت جمعی از مستشاران نظامی ایران منتهی شد، در حمله‌ای گسترده با انبوهی از پهپادها و موشک‌ها، از خاک ایران مستقیما رژیم صهیونیستی را هدف قرار داد.

این اقدام قانونی جمهوری اسلامی ایران در دفاع از خود که ذیل بند ۵۱ منشور ملل متحد ذکر شده است صورت گرفت. پس از این اتفاق مهم و بدیع جمهوری اسلامی ایران، تحلیل‌های متعددی پیرامون مواجهه رژیم صهیونیستی و پاسخ یا عدم پاسخ آن دست به دست شد.

نهایتا برخی از ناظران ادعا کردند که حادثه‌ای در اصفهان رخ داده است که این اقدام، همان پاسخ متقابل رژیم صهیونیستی به ایران تلقی خواهد شد.

با این اوصاف آن چیزی که در این برهه مورد اهمیت قرار گرفت و بیش از پیش ناظر به آن صحبت شد، نوع مواجهه جمهوری اسلامی ایران و گذر از راهبرد صبر استراتژیک بود. بنابر این ایده، جمهوری اسلامی برای پرهیز از تنش و عدم ورود به جنگ مستقیم با رژیم صهیونیستی، ناچار به سکوت بود. اقدامی که نه تنها باعث پرهیز از تنش نشد بلکه رژیم صهیونیستی را نیز در قبال اقدامات تنش‌زای آن جری‌تر کرد.

عملیات وعده صادق، عملا در زمره مواجهه متفاوت ایران نسبت به تنش‌زایی رژیم صهیونیستی و اقدامات خرابکارانه آن در منطقه تعبیر خواهد شد. اتفاقی که باعث افزایش بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران نسبت به رژیم صهیونیستی، آن هم به عنوان یک کشور اتمی  شد و مهر ابطالی بر راهبردهای پیشین زد.

در همین خصوص سبزسرخ با دکتر ابوالفضل بازرگان، کارشناس بین‌الملل به گفتگو نشست.

مشروح این مصاحبه را در ادامه مشاهده خواهید کرد:

به عنوان سوال اول می‌خواستم تحلیلتان را پیرامون عملییات وعده صادق و آن حادثه کوچکی که در اصفهان رخ داد بپرسم؟ آیا اصلا این یک عملیات اسرائیلی بود؟ آیا این اقدام در لایه پاسخ به وعده صادق ایران فاکتور می‌شود؟

پاسخی که گفته می‌شود اسرائیل در جواب به «وعده صادق» به ایران داده است، مقداری مبهم است که آیا واقعاً پاسخ اسرائیل بوده؟ دلایلش هم واضح است. اطلاعات دقیق نداریم و همه اطلاعات مبهم هستند. در بیانیه رسمی نیروهای مسلح ما هم مشخصاً بیان نشده که این حمله منتسب به اسرائیل بوده باشد. 

از مواضع غیررسمی و اطلاعاتی هم مسئله چند بعد دارد. یکی اینکه آیا اسرائیل برای پاسخ به ایران نیاز به اقناع افکار عمومی خودش دارد یا ندارد؟ آیا نیاز دارد بیان کند که من جواب ایران را دادم یا نیاز ندارد؟ چیزی نگفته. اینها سئوالاتی هستند که باید به آنها فکر کرد. یعنی در واقع حمله‌ای که ایران به اسرائیل کرد، حمله بی‌سابقه و عظیمی بوده است. در پاسخ به این وجهه خدشه‌دار شده بازدارندگی اسرائیل و نتانیاهویی که سال‌هاست نسبت به تهدید ایران هشدار می‌دهد و همواره می‌گوید ما جواب کوبنده به تهدید ایران می‌دهیم، آیا پاسخش این گونه است؟ این یک سئوال است و باید به آن فکر کرد. 

سئوال دوم این است که بسیاری می‌گویند بله، این گونه پاسخ داده، ولی گردن نگرفته که تنش‌ها بالا نروند. این هم اضافه می‌شود به فرضیه‌ای که بسیاری عنوان می‌کردند که اسرائیل به دنبال تحریک ایران است و نتانیاهو به دنبال گسترده‌تر کردن جنگ است. اسرائیل به دنبال کشیدن ایران و امریکا به جنگ با یکدیگر است. اسرائیل برای اینکه در دولت خودش بماند، نیاز به جنگ با ایران دارد. در این ۶، ۷ ماه گذشته دائماً اینها را می‌شنیدیم. اگر این گونه است، پس آن فرضیه چه می‌شود؟

البته اتفاقی که در پایگاه شکاری اصفهان و نطنز افتاده، اتفاق باسابقه‌ای است. در ژانویه ۲۰۲۳ دقیقاً چنین اتفاقی را شاهد بودیم و در نطنز هم این اتفاق چندین بار رخ داده است و اکثراً این اتفاق‌ها توسط عوامل داخلی رخ داده‌اند. پس آیا اسرائیل هم برای پاسخ به ما همان اقدامی را انجام می‌دهد که بارها انجام داده است؟ دوباره در اینجا دو فرضیه مطرح می‌شوند. بله، همان اقدام را کرده که صرفاً پاسخی داده باشد و نمی‌خواهد تنش را بالا ببرد. دوم اینکه این پاسخ اصلی اسرائیل نبوده. شاید یک عملیات فریب بوده و پاسخ اصلی اسرائیل چیز دیگری باشد. توجه داشته باشید تمام این چیزهایی که دارم مطرح می‌کنم فرضیه هستند. دلیل فرضیه بودنش هم این است که اطلاعات دست اول ندارم. 

اینها باعث می‌شود که سئوالاتی در ذهن مطرح بشوند که من تردید کنم. همین طور عکس ماهواره‌ای را که منتشر شده، اولاً خود اسرائیل منتشر نکرده است، در حالی که اسرائیل حتی یک ترور هم که غزه یا لبنان انجام می‌دهد، بدون استثنا تصاویر ماهواره‌ای آن را درجا پخش می‌کند. اما تصاویری که منتشر شده‌اند، اولاً قبل و بعدشان یک روز و دو روز نیستند، ثانیاً مهم هستند. تصویر آخری که منتشر کردند، جای تیرگی، یک تیرگی مستطیل شکل است و شکل انفجار ندارد. بسیاری می‌گویند که ممکن است چادر کشیده شده باشد. من تأیید نمی‌کنم. مسئله این است که نه می‌شود تأیید کرد، نه می‌شود رد کرد.

نقش آمریکا را در این معادله چطور ارزیابی می‌کنید؟ با توجه به کمک بزرگ آن‌ها در رهگیری پرتابه‌های ایرانی، همچنان این تصور وجود دارد که آمریکا به حمایت خود از رژیم صهیونیستی ادامه خواهد داد.

بله، امریکا بسیاری از موشک‌ها و پهپادهای ما را قبل از اینکه به خاک اسرائیل برسند، روی هوا زد. امریکا همین دیروز در کنگره ۲۶ میلیارد دلار دیگر را تصویب کرد که به اسرائیل بدهد. کمک‌های تسلیحاتی‌اش به اسرائیل کاملاً سر جایشان هستند. کمک‌های سیاسی‌اش در سازمان ملل همین طور، چه در وتوها، چه در بیانیه‌ها، سر جایشان هستند.

البته باید به این نکته هم اشاره کرد که این تصور که امریکا به خاطر اسرائیل وارد جنگ می‌شود هم غلط است. امریکا هم برای خودش منافعی دارد و هر قدر هم که بخواهد از اسرائیل حمایت کند، به فکر منافع خودش هست. دولت دارد، بازیگران عقلانی دارد و هزنیه ـ فایده می‌کنند و برای خودشان تصمیم می‌گیرند. به‌ویژه امریکایی که در سال انتخاباتی خود است. بایدنی که شاید برای اولین بار بعد از بحث گروگانگیری سفارت، مسئله سیاست خارجی امریکا تا این حد در انتخابات درونی تأثیرگذار شده است. 

عمدتاً در مسئله انتخابات ریاست جمهوری امریکا، سیاست خارجی تأثیر زیادی ندارد، ولی امسال مسئله فلسطین در کاهش حمایت از بایدن تأثیرگذار شده است. به علاوه اینکه جنگ اوکراین ادامه دارد و اوضاع در جنگ اوکراین به‌شدت به ضرر امریکاست. تنش‌های تایوان به‌شدت بالاست و دلیل اینکه امریکا از اسرائیل حمایت نمی‌کند، به دلیل عدم حمایت سیاسی نیست، بلکه علت این است که منطق هزینه ـ فایده به امریکا اجازه نمی‌دهد که پای او به جنگ دیگری باز شود. 

به علاوه ایرانی که نشان داد این قدرت موشکی و پرتابی را دارد و با تمام ضعف‌هایی که ممکن است داشته باشد، توانایی وارد کردن هزینه را دارد و اگر این تنش بخواهد گسترده‌تر بشود و پای حزب‌الله و انصارالله هم به میدان باز شود، می‌تواند دوباره برای امریکا گرداب بزرگی درست کند، گردابی که سال‌ها سعی کرده به‌زور از منطقه خارج شود. 

پس اینکه تصور کنیم امریکا به هر قیمتی پشت اسرائیل می‌ایستد، تصور غلطی است و این هم که تصور کنیم امریکا پشت اسرائیل را خالی کرده است، غلط است.

در چنین معادله‌ای که خطرهای متعدد جهانی و منطقه‌ای، عاملی برای تهدید امنیت ملی یک دولت تلقی می‌شود، چه چیزی باید مورد توجه جدی قرار گرفته و به طور خاص ایران باید به سمت آن حرکت کنند؟ این مسئله را در لایه اصلا خودیاری چطور تحلیل می‌کنید؟

پارسال عادی‌سازی رابطه ایران و عربستان شکل گرفت، عضو بریکس شدیم، عضو شانگهای شدیم، عضو اتحادیه اوراسیا شدیم. بحران اوکراین وجود داشت و سر امریکا گرم بود و اوضاع آن چنان تنش‌زا نبود که نیاز احساس کنی که باید در این دوره بروی و امنیتت را حداکثری کنی. 

دوره‌ای بود که حس می‌کردی باید به دنبال دیپلماسی اقتصادی بروی، باید به سراغ ژئوپلتیک بروی، باید به سراغ کریدورها بروی و… در سال گذشته این نوع مسائل مهم بودند. اما از ۷ اکتبر به این طرف، اوضاع متفاوت شد و ما چه بخواهیم، چه نخواهیم، یک پای ما درگیر این تنش منطقه است، همان طور که به چشم دیدیم. شش ماه گفتیم دخالت نمی‌کنیم و قصد جنگ نداریم و پیام‌های متعددی برای امریکا و منطقه فرستادیم. شب خوابیدیم و صبح بلند شدیم و دیدیم سفارتمان را زده‌اند. به خاطر اینکه وضعیت منطقه  وضعیت معماگونه‌ای است. 

تاریخ روابط بین‌الملل، چهارصد جنگ در اروپا، دو جنگ جهانی، پنجاه سال جنگ سرد بین امریکا و شوروی، جنگ‌های متعدد در منطقه خود ما، چهل سال مقاومت ما، جنگ ایران و عراق، وضعیتی که اسرائیل با کشورهای منطقه در پیش گرفته و می‌بینیم که با عراق، سوریه، لبنان دارد چه کار می‌کند. وضعیت امریکا، وضعیت حقوق بشر، وضعیت سازمان ملل و… یک سری فکت‌ها را که کنار هم می‌گذاری می‌بینی که زمانی که شما در سناریوپردازی آینده‌تان، حتی در بعیدترین سناریو یک درصد احتمال تهدید حیاتی و وجودی داشته باشی که الان خیلی بیشتر از یک درصد است، اگر می‌خواهی پای تو به جنگ کشیده نشود، مجبوری به سمت حداکثرسازی قوای خودت بروی، چون وضعیت، وضعیت نامطمئنی است. نمی‌دانی قرار است در آینده چه اتفاقی بیفتد. نمی‌دانی آینده نتانیاهو چه می‌شود. نمی‌دانی آینده جنگ غزه چه می‌شود. نمی‌دانی آینده جنگ اسرائیل و حزب‌الله چه خواهد شد. نمی‌دانی آیا ادامه‌دار می‌شود؟ کم می‌شود؟ به ایران حمله می‌کنند؟ نمی‌کنند؟ ترامپ بیاید می‌خواهد چه کار کند؟ توافق هسته‌ای را می‌خواهیم چه کار کنیم؟ فشارهای حداکثری دوباره چه می‌شود؟ چه کار می‌خواهیم بکنیم؟ به قول شما ترورها ادامه‌دار می‌شوند؟ تهدید خطر حمله داشته باشیم. چه کار می‌خواهیم بکنیم؟

ما در یک وضعیت عادی نیستیم و چه خوشمان بیاید، چه خوشمان نیاید، یک دولت عادی هم نیستیم. یکی از رقبای ما ابرقدرت دنیاست و یکی هم اسرائیل است که هر دو سلاح هسته‌ای دارند و یک روز در میان هم به ما می‌گویند که گزینه‌ نظامی روی میز است. ما ترکیه و قطر و امارات و سنگاپور و لهستان و… نیستیم و باید شرایط را بر اساس امنیت ملی خودمان بسنجیم. این احتمال خطر تا کی می‌خواهد روی آینده ما سنگینی کند؟ 

این مسئله‌ای است که نیاز به آینده‌بینی دارد و مسئله‌ لحظه‌ای نیست. در لحظه ممکن است یک نفر بگوید که ممکن است تهدید و تحریم‌ها زیاد بشوند. بالاخره ما در قبال نسل‌های آینده باید پاسخگو باشیم. در جایی باید بهای آن را بدهیم و کار را در جایی تمام کنیم. باید برای مدیریت این مسئله به سمت سلاح هسته‌ای برویم.

نکته‌ای که وجود دارد این است که هرگونه تلاش شما برای رسیدن به سلاح هسته‌ای شرایط منطقه را تغییر داده و تحولات زیادی را شکل می‌دهد. یکی از مصادیق آن این است که هیچ تضمینی مبنی بر اینکه پس از دستیابی ما به سلاح هسته‌ای، ترکیه و عربستان هم به سمت آن نخواهند رفت، وجود ندارد و همین مسئله باعث افزایش تنش در لایه مذکور خواهد شد. این را چطور تحلیل می‌کنید؟

این سئوال دو جواب دارد. یکی اینکه کشورهایی مثل عربستان سعودی، امارات، قطر و ترکیه کشورهایی هستند که به‌طور سنتی یا از طریق شورای همکاری خلیج فارس یا از طریق قراردادهای دو طرفه و چند جانبه با امریکا یا مثل ترکیه از طریق ناتو، امنیتشان را برون‌سپاری کرده‌اند. مثال نزدیک این است که پارسال کره جنوبی دقیقاً همین را گفت که من باید سلاح هسته‌ای داشته باشم و بمب اتمی بسازم. چون آستانه کره جنوبی و ژاپن در حدی است که به‌محض اینکه اراده کنند می‌توانند بمب را بسازند. تحریم هم روی آنها نیست. شخص بایدن به کره جنوبی رفت و قرارداد بست و قرار شد به‌جای اینکه کره جنوبی سلاح بسازد، تسلیحات هسته‌ای امریکا در خاک کره جنوبی مستقر شوند. اگر ما هسته‌ای بشویم، این احتمال وجود دارد که ترکیه و عربستان چنین درخواستی را از امریکا داشته باشند و امریکا نگذارد که آنها سلاح بسازند و خودش پایگاه‌ها و تسلیحات هسته‌ای‌اش را در آنجا قرار بدهد.

نکته دوم این است که به‌فرض عربستان بگوید که من سلاح اتمی می‌خواهم چون همین حالا هم که ما سلاح هسته‌ای نداریم، شرط عربستان با امریکا برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل این بود که در خاک خودش غنی‌سازی داشته باشد. ترکیه هم همین طور است. همین حالا در راکتورهایی که دارد با روسیه می‌سازد، توافق کرده‌اند که از ۲۰۳۰ به بعد، دیگر خودش غنی‌سازی را در خاک خودش انجام بدهد.

یک نکته این است که آمدیم و ما نساختیم و اینها ساختند. چه کسی می‌تواند به ما تضمین بدهد؟ مهم‌ترین نکته این است که از ۹ کشور هسته‌ای در دنیا،  ۷ تا از آنها به‌طور سنتی و بالقوه رقیبان و دشمنان اصلی هم بودند. دو تا در اروپا و ۵ تا در آسیا. بریتانیا و فرانسه که قرن‌ها در اروپا با هم جنگیدند و دشمن هم بودند و هر دو هسته‌ای شدند. چه اتفاقی افتاد؟ ۵ تای دیگر، شوروی، روسیه حالا، چین که به‌شدت با هم مشکل داشتند و بارها تا مرز جنگ با هم رفتند و با هم مشکلات مرزی دارند. قسمت‌هایی از خاک چین در دست روسیه است و قسمت‌هایی از خاک روسیه در دست چین است. چین و هند که به‌شدت با هم مشکل دارند. هند و پاکستان همین طور. ۵ کشور هسته‌ای و کره شمالی. چه اتفاقی افتاده؟ آسمان به زمین آمده؟ نه، ۸ دشمن بالقوه هم، به دلیل پایاپای بودن قوا در مرزهایشان، کنترل شده‌اند و آرام نشسته‌اند. 

من بر این باور هستم که اگر عربستان، ترکیه یا امارات بخواهند به سمت سلاح هسته‌ای بروند، جواب اول من این است که بروند، به ما چه؟ ما وظیفه داریم در راستای تأمین امنیت خودمان تصمیم بگیریم. ما در قبال اسرائیل و امریکا به سلاح هسته‌ای احساس نیاز می‌کنیم. آنها شاید بروند یا نروند. چون آنها بخواهند سلاح هسته‌ای بسازند یا نسازند، ما نباید از امنیت ملی خودمان صرف نظر کنیم.

نکته دوم این که همان طوری که چین هم همین کار را کرد. چین از ترس اینکه هند نسازد، گفت من نمی‌سازم؟ یا هند از ترس اینکه پاکستان نسازد گفت من نمی‌سازم؟

نکته بعد این است که حتی اگر ترکیه و عربستان و امارات یا مصر و کشورهایی که احتمال دارد قادر باشند سلاح هسته‌ای بسازند، چون کشورهای کوچک که نمی‌توانند این کار را بکنند، به سمت سلاح‌های هسته‌ای بروند، من باور دارم که خاورمیانه بالاخره پس از قرن‌ها به یک منطقه باثبات تبدیل خواهد شد، چون بازیگران آن مجبور می‌شوند تنش‌هایشان را کنترل کنند و وقتی تنش‌ها کنترل بشوند، تازه به این فکر می‌افتند که توسعه هم هست، همکاری هم هست. همان طور که بعد از قرن‌ها و پس از جنگ جهانی دوم در اروپا این اتفاق افتاد.

شما عنوان می‌کنید که سلاح هسته‌ای و بمب اتمی می‌تواند برای ما بازدارندگی ایجاد کند. اما ما الان شاهد هستیم کشوری که سلاح هسته‌ای ندارد، با ۳۰۰ موشک و پهپاد به رژیمی که سلاح هسته‌ای دارد، پاسخ داده است. این را چگونه تحلیل می‌کنید؟

نکته این است که ما در پاسخ به حمله اسرائیل مجبور شدیم حمله کنیم. این خیلی نکته مهمی است. اسرائیل از سالی که هسته‌ای شده ـ که هیچ وقت علناً اعلام نکرد و از گزارش‌های غیررسمی تصور می‌شد که اسرائیل هسته‌ای شده، جنگ‌های اعراب با اسرائیل تمام شد. 

از قبل از انقلاب اسلامی و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، دولت‌های بسیار زیاد دیگری بوده‌اند که به‌مراتب از ما نسبت به اسرائیل رویکرد خصمانه‌تری داشتند. جمال عبدالناصر و مصر و سوریه و حافظ اسد و حتی صدام، کشورها و کسانی بودند که باید به سمت نابودی اسرائیل می‌رفتند و جنگیدن با اسرائیل و حمایت از فلسطین را جزو آرمان‌های خودشان می‌دانستند. چه می‌شود که ناگهان جنگ‌های اعراب و اسرائیل تمام می‌شود؟ دلایل متعددی دارد، ولی یکی از دلایل این است که اسرائیل هسته‌ای می‌شود و در پنجاه سال گذشته می‌بینیم به‌رغم تمام کارهایی که اسرائیل کرده، هر کاری که دلش خواسته کرده، هر موقع دلش خواسته به لبنان حمله کرده، هر موقع خواسته به سوریه، به عراق و به هر کسی که خواسته حمله کرده، صحرای مصر و این طرف و آن طرف را گرفته. چرا هیچ دولتی به او واکنش نشان نداده؟ 

دلیل آن بازدارندگی بوده است. آیا سلاح اتمی بازدارندگی مطلق می‌آورد؟ ما در دنیا هیچ چیزی به‌عنوان مطلق نداریم. تنها چیز مطلق ذات وجود خداست. هیچ چیزی جز خدا مطلق نیست. به‌ویژه در علوم انسانی که همه چیز نسبی است. این را نباید فراموش کنیم که اسرائیل می‌آید و سفارت ما را می‌زند و جمهوری اسلامی در واکنش به این عملیات در یک اقدام بسیار جسورانه برای اولین بار در تاریخ و در ۸۰ سال گذشته، به یک دولت هسته‌ای حمله می‌کند. 

من اقرار می‌کنم که آن شب خودم باورم نمی‌شد که چنین اقدام جسورانه‌ای انجام شده باشد و ما مستقیم اسرائیل را زده باشیم. فکر می‌کردم مثلاً جولان را بزنیم. این قاعده نقض شد، ولی با یک مثال نقض باطل نمی‌شود، آن هم زمانی که شما مجبور به واکنش بودید. 

در ۸۰ سال گذشته کجا سراغ دارید که عالی‌ترین ژنرال یک کشور را بزنند و رئیس جمهور آن کشور بیاید و علناً در تلویزیون بگوید که من زدم. علیه یک کشور هسته‌ای، کدام کشوری جرئت می‌کند چنین اقدامی بکند؟ اصلاً می‌توانید تصورش را بکنید که یک روزی امریکا بیاید و وزیر دفاع روسیه را ترور کند؟ یا سفارت یک کشور هسته‌ای را بزند؟ چرا اسرائیل سفارت ما را زد؟ به خاطر سال‌ها صبر استراتژیک ما. به خاطر اینکه فکر می‌کرد ما واکنشی نشان نمی‌دهیم. به خاطر اینکه فکر می‌کرد قدرت بازدارندگی ما کم است. بعد از «وعده صادق» مقالات متعددی منتشر شده‌اند که اسرائیل اشتباه کرد، چون فکر می‌کرد ایران جواب نمی‌دهد. خود اسرائیلی‌ها نوشته‌اند. وقتی اسرائیل می‌گوید اگر فکر می‌کردم ایران جواب می‌دهد، نمی‌زدم، حالا فکر کنید اگر اسرائیل فکر کند که ایران با هسته‌ای جواب خواهد داد، قطعاً نمی‌زند. چرا؟ چون هزینه بالا می‌رود. هسته‌ای هم همین است. قطعاً هزینه جنگ هر چه بالاتر برود، تهدید هر چه بیشتر باشد، رقیب شما مجبور می‌شود در قبال شما آهسته‌تر و بااحتیاط‌تر رفتار کند، نه با خیال راحت هر کاری که دلش خواست بکند.

من هیچ وقت ادعا نکرده‌ام که اگر ایران هسته‌ای شود، از فردای آن روز تمام مشکلاتش حل می‌شود. ادعای من این است که ما کشوری هستیم که دائماً در معرض تهدیدات متعدد کوچک و بزرگ هستیم. آیا نیاز داریم این تهدیدها را کنترل کنیم یا نه؟ یکی از این ابزارها هسته‌ای شدن است. 

به‌عنوان جمع‌بندی اگر نکته‌ای مد نظرتان هست، بفرمایید.

جمع‌بندی مهم این است که در بحث هسته‌ای خوب است که این موضوع باز بشود. من هیچ ادعایی ندارم که حرفم وحی منزل است. در علوم انسانی هیچ تزی صد در صدی درست نیست. اما در کنار این همه پیشنهاداتی که سال‌هاست برای راه حل ارائه می‌شوند، یکی از پیشنهادات مهم هم این است. این هم حرف من نیست. این را کنت والتز (Kenneth Neal waltz)، جان مرشایمر (John Joseph Mearsheimer) و استفن والت (stephen walt) هم می‌گویند. باید به این موضوع فکر کنیم. ایرادی ندارد. در باره‌اش در دانشگاه‌ها و جوامع عمومی صحبت بشود. هیچ ایرادی ندارد در باره این مسئله صحبت بشود. حتی اگر هم نمی‌خواهیم بسازیم، قدرش را بدانیم. این حرفی است که من در زمان برجام می‌زدم. 

انتهای پیام/