روز دوشنبه -۱۰ اردیبهشت ماه- آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا در یک سفر منطقهای به منظور گفتگو پیرامون آتش بس در غزه و ارسال کمک های بشردوستانه به ساکنان آن، وارد عربستان سعودی شد.
بلینکن در این سفر ضمن دیدار و گفتگو با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، در نشستی دیگر با همتای عربستانی خود فیصل بن فرحان بن عبدالله نیز دیدار داشت و پیرامون راههای تقویت روابط دوجانبه و همکاریهای مشترک در زمینههای مختلف گفتگو کردند.
وزیران خارجه آمریکا و عربستان همچنین تحولات در نوار غزه و شهر رفح را مورد بحث و بررسی قرار دادند و پیرامون اهمیت آتشبس فوری و همچنین انجام تمام تلاشها برای اطمینان از ورود کمکهای بشردوستانه فوری به این باریکه با یکدیگر رایزنی کردند.
از سوی دیگر وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای اعلام کرد که بلینکن با همتای سعودی خود در مورد نیاز فوری به حفاظت از جان غیرنظامیان در غزه و افزایش ارسال کمکهای بشردوستانه به این باریکه گفت وگو کرده است.
همچنین روز دوشنبه الجزیره به نقل از وزیر خارجه عربستان سعودی از نزدیکی موعد امضای توافق امنیتی میان این کشور و آمریکا خبر داد. فیصل بن فرحان در این باره اعلام کرد: ما در حال حاضر به مراحل نهایی درباره توافق دو جانبه با آمریکا نزدیک شدهایم.
رژیم صهیونیستی اخیرا به سبب ناکامی ادامهدار در جنگ غزه، شرایط نابسامانی را تجربه میکند. آنها هم وجهه بینالمللی خود را از دست داده و هم با اعتراض و نارضایتی فزایندهای در عرصه داخلی مواجه شدهاند.
طرح دوباره توافق امنیتی عربستان سعودی با آمریکا که در یکی از بندهایش بحث عادیسازی روابط این کشور با رژیم صهیونیستی نیز به چشم میخورد، آن هم در شرایط فعلی رژیم صهیونیستی که در انزوای کامل قرار دارد و حتی در مذاکرات آتشبس نیز راضی به پذیرش شروطی شده است، چندان منطقی و عادی به نظر نمیرسد.
به گزارش سبزسرخ، چندی پیش، «میدل ایست نیوز» به نقل از یک مقام آگاه، جزئیات توافق امنیتی، نظامی و سیاسی آمریکا و عربستان را فاش کرد؛ توافقی که از دیدگاه این مقام آگاه به عادیسازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی منجر خواهد شد.
به گفته این مقام آگاه، توافق از سه بعد مهم تشکیل شده است. در محور اول، هرگونه ابهام درباره کاری که آمریکا در صورت هرگونه حمله در دفاع از عربستان انجام میدهد و همچنین بر عکس آن، یعنی آنچه عربستان در صورت حمله به منافع امریکا انجام میدهد، برطرف شده است.
همچنین در محور دوم نیز پیرامون تسهیل دستیابی عربستان به سلاحهای پیشرفته آمریکا، توافق صورت گرفته است.
نهایتا در محور سوم، دو کشور درباره برنامه هستهای غیر نظامی، که تابع نظارت شدیدی خواهد بود، توافق کردهاند. بر این اساس عربستان میتواند از منابع اورانیوم خود برای رآکتورهای هستهای استفاده کند.
این مقام در ادامه تأکید کرد که در برابر، عربستان متعهد شده که سرمایهگذاریهای چین در خاک عربستان و نیز روابط نظامی خود با چین را محدود و سامانههای پدافندی جدید خود را کاملا با تسلیحات آمریکایی نوسازی کند.
همچنین در امتیازی دیگر، عربستان متعهد خواهد شد که روابط خود را با رژیم صهیونیستی برقرار خواهد کرد، با این شرط که بنیامین نتانیاهو متعهد به همکاری برای برقراری راه حل دو دولتی با همکاری تشکیلات خودگردان فلسطینی پس از اصلاح آن باشد.
از توافق کوئینسی در سال ۱۹۴۵ تا پیمان امنیتی ۲۰۲۴
هسته اصلی اتحاد استراتژیکی ریاض – واشنگتن از سال ۱۹۴۵ و ذیل راهبرد نفت در برابر امنیت شکل گرفت. در ۱۴ فوریه ۱۹۴۵ در رزمناو یواساس کوئینسی، جلسهای بین ملک بن سعود، بنیانگذار پادشاهی عربستان سعودی و فرانکلین روزولت، رئیس جمهور آمریکا برگزار شد. طی این جلسه سران دو کشور در مورد آینده خاندان سعودی صحبت کردند و نهایتا طی پیمانی حفاظت امنیتی پادشاهی سعودی در ازای دسترسی به نفت تضمین شد.
این اتحاد استراتژیک که بر پایه نفت در برابر امنیت شکل گرفته بود، رفته رفته اهمیت خود را از دست داد و نسبت به انگیزه ایالات متحده در قبال ادامه این توافق، تغییراتی صورت گرفت.
اوج این مسئله در بازه ۲۰۰۸ – ۲۰۱۹ خود را نشان داد. آنجایی که ایالات متحده آمریکا تولید نفت شیل را حدود ۶۰ درصد افزایش و واردات نفت خلیج فارس را ۶۲ درصد کاهش داد و عملا بر پایان این وجه از همکاری مشترک دو کشور صحه گذاشت.
مسئله مهم دیگر تغییر رویکرد آمریکا در دوره ریاست جمهوری اوباما و پارادایم شیفت آن به سمت شرق خواهد بود. در دوره دوم ریاستجمهوری اوباما، تحتتأثیر مؤلفههایی نظیر سیاست نگاه به شرق و کاهش مداخلهگری آمریکا در منطقه غرب آسیا، اتحاد دنبالهدار دو کشور متزلزل شد.
هرچند که این چالشها در دوران ترامپ کمرنگتر شد، اما باز هم بر سر مصادیقی چون میزان تولید نفت اختلافها دوباره سربرآورد و به وضعیت متزلزل سابق بازگشت.
در دوره بایدن نیز کاهش حضور نیروهای آمریکایی، خارج کردن سامانه موشکی پاتریوت از خاک عربستان، احیای دوباره سیاست تمرکز بر شرق و نهایتا خروج آمریکا از افغانستان باعث شد تا مقامات سعودی در راهبرد یکجانبه سیاست خارجی خود بازنگری کنند و حتی به روابط چند قطبی با کشورهای رقیب آمریکا از جمله روسیه و چین متمایل شوند.
عربستان در سالهای اخیر و به منظور ایجاد تعادل در سیاست خارجی خود، قراردادهای تجاری و اقتصادی متعددی را با چین به امضا رسانده است. به عنوان مثال در سال ۲۰۲۲، عربستانسعودی با میانگین معاملات ۵/۵ میلیارد دلاری بزرگترین دریافتکننده سرمایهگذاریهای چینی در ابتکار یک جاده- یک کمربند بوده است. سرمایهگذاری مستقیم خارجی چین در عربستانسعودی طی سالهای پس از اعلام ابتکار مذکور الگویی از رشد پایدار را نشان میدهد. البته سوای از قراردادهای اقتصادی، ریاض و پکن همکاریهای امنیتی خود را نیز توسعه دادهاند.
این تغییر رویکرد در قبال روسیه نیز صدق میکند آنها در دوسال گذشته به ویژه از زمان شروع جنگ اوکراین سطح همکاریهای اقتصادی و امنیتی خود را با عربستان سعودی تقویت کردهاند. در حالی که روسیه حمله خود به اوکراین را آغاز کرده بود، شرکت هلدینگ پادشاهی عربستان سعودی بی سر و صدا بیش از ۶۰۰ میلیون دلار در سه شرکت انرژی روسیه سرمایهگذاری کرد. همچنین در همین بازه و در حالی که ایالات متحده، کانادا و چندین کشور اروپایی واردات نفت از روسیه را کاهش دادند، عربستان سعودی مقدار نفت کورهای را که از روسیه برای نیروگاههای خود خریداری میکرد دو برابر کرد و نفت خام خود را برای صادرات آزاد کرد.
افزایش دامنه نفوذ چین و روسیه در خلیج فارس باعث شد تا واشنگتن برای حفظ منافع مورد تهدید واقعشده خود در این منطقه، نسبت به راهبرد سابق خود تجدید نظر کند. از همین رو و پیش از طوفانالاقصی، ایالات متحده در پی آن بود تا شکاف موجود در روابط با ریاض را پر کند و بر حضور پررنگ و قدرتمند خود در منطقه خلیج فارس صحه بگذارد. امضای توافق امنیتی واشنگتن با منامه و زمینهچینی برای امضای پیمان امنیتی با ریاض نیز در همین چارچوب قابل بررسی خواهد بود.
تلاشهای متعدد ایالات متحده آمریکا برای رفع شکاف بوجود آمده که به سمت نهاییشدن عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل نیز منتهی شد، با طوفانالاقصی به پایان رسید و تحث تاثیر این اتفاق و آن جنایتی که رژیم صهیونیستی در غزه مرتکب شد، به حالت تعلیق درآمد.
موانعی که از کاهش احتمال امضای توافق امنیتی میان ریاض و واشنگتن سخن میگوید
۷ ماه از آغاز جنایات رژیم صهیونیستی در غزه گذشته است و هم اکنون نیز اخباری مبنی بر حمله آنها به رفح شنیده میشود. روزنامه عبری زبان یدیعوت آحارونوت به نقل از یک منبع اسرائیلی بیان کرد که احتمالا حکم بازداشت مسئولان اسرائیلی به سبب نسلکشی در غزه توسط دیوان کیفری بینالمللی در لاهه صادر شود. جالب آنکه در میدان نظامی نیز تحلیلگران به واسطه عقبنشینی نظامیان صهیونیستی و عدم موفقیت آنها در رسیدن به اهداف اولیهشان مبنی بر آزادی اسرا و نابودی حماس، بر قطعیت شکست اسرائیل در نبرد اخیر، صحه گذاشتند.
در چنین شرایطی ایالات متحده آمریکا به دنبال آن است تا با وعده امضای پیمان امنیتی، رژیم صهیونیستی را از باتلاقی که در آن گرفتار شده، نجات دهد و عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی را کلید بزند.
با این حال موانع متعددی همچنان در پیش روی امضای این توافق وجود دارد. روز سهشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه بن گویر پس از دیدار با نتانیاهو ضمن تاکید بر قطعیبودن حمله به رفح گفت: «به نخست وزیر هشدار دادم که نکند خدای نکرده وارد رفح نشویم، نکند خدای نکرده جنگ را تمام کنیم، نکند خدای نکرده توافقی غیرقانونی کنیم. نخست وزیر صحبت مرا شنید و قول داد که اسرائیل وارد رفح خواهد شد. قول داد که جنگ تمام نخواهد شد و قول داد که توافق بدی نمیکند. من از این امور استقبال میکنم. فکر میکنم نخست وزیر هم خوب درک میکند که رخ ندادن این چیزها به چه معناست».
این خود کوچکترین نشانه از آن چیزی است که عدم پذیرش آتشبس از سوی رژیم صهیونیستی، شخص نتانیاهو و کابینه افراطیاش را عیان میکند.
نگرانی و مانع دیگری که در این مسیر وجود دارد، اقدامات جریان راست افراطی در رژیم صهیونیستی و حملات آنها به فلسطینیان خواهد بود. مسلما پس از آتشبس ادعایی هم خبری از مواجهه مثبت شهرکنشینان در قبال ساکنان اصلی این سرزمین نخواهد بود. چرا که پیش از طوفانالااقصی و در بهار سال ۲۰۲۳ جهان شاهد حمایت بنیامین نتانیاهو از گسترش شهرکسازیهای اسرائیل در کرانه باختری، تلاش وزرای راست افراطی برای تضعیف وضعیت فلسطینیان در اورشلیم و مجموعهای از حملات مرگبار شهرکنشینان اسرائیلی به فلسطینیها در شهرهای کرانه باختری بود که نهایتا هم باعث شعله ورترشدن تنشهای منطقهای و نگرانی جوامع مسلمان شد.
سوای از این، خود کشورهای عربی نیز در داخل با مشکل مشروعیت مواجه شدهاند. دیوید هرست، سردبیر وبسایت آمریکایی میدلایستآی با اشاره به نقش آفرینی اردن، هنگام حمله ایران هشدار داده بود: «در حالی که مردم اردن، شلیک موشکهای ایرانی به اهداف خود در اسرائیل را تشویق میکردند، ارتش اردن آنها را از طرف اسرائیل سرنگون میکرد. اسرائیل ممکن است این واقعیت که متحدان واقعی دارد را جشن بگیرد، اما با این کار، مشروعیت دوستان خود را به طرز مُهلکی تضعیف میکند».
در همین خصوص روزنامه نیویورکتایمز نیز در گزارشی ضمن اشاره به خودکامی رژیمهای عربی نوشت: «برخی از دولتهای جهان عرب که در زمینه فرصتهای اقتصادی و آزادیهای سیاسی با مردمانشان همسو نیستند، مدتهاست که با افزایش نارضایتی از روابط با [رژیم] اسرائیل و حامی اصلی آن، آمریکا مواجه شدهاند. اکنون جنگ غزه و همدستی دولتهای عربی با تل آویو گسست دیرین میان حاکمان و مردم را افزایش داده است».
پس توافق امنیتی عربستان سعودی با آمریکا که در امتداد آن عادیسازی روابط این کشور با رژیم صهیونیستی را نیز به همراه خواهد داشت، مسلما ملتهای مسلمان را به خروش آورده و آنها را نسبت به اعمال چنین تصمیمی معترض خواهد کرد. این امر طبیعتا حکام عرب را وادار به ملاحظه در اتخاذ تصمیم میکند.
نکته دیگری که درمورد این پیمان حائز اهمیت خواهد بود، نیاز آن به تاکید کنگره است؛ چراکه پذیرش آن تعهدات گستردهای را بر دوش آمریکا میگذارد. از دیدگاه ناظران و منابع نزدیک به کنگره، این پیمان که نیازمند تایید دو سوم از سناتورهاست، رای نخواهد آورد. ضمن اینکه همکاری و توسعه روابط عربستان با چین و روسیه، انتقادات زیادی را علیه آنها به دنبال داشته است. مسلما هم جمهوریخواهان به سبب آنکه بایدن از قبل آن برای خود دستاوردسازی نکرده و در انتخابات پیش روی آمریکا به کار نبندد، جلوی تصویب آن را گرفته و حداقل در موقف فعلی اجازه تصویبش را نخواهند داد.
انتهای پیام/
Wednesday, 13 November , 2024