از سال‌ها قبل، انتقادات جاهلانه وجود داشته است و منتسب به سال های اخیر نیست؛ در دهۀ ۶۰ طومار جمع کردند و گفتند قصاص نفس و قصاص عضو وحشی گری است. که امام خمینی (ره) پاسخ داد و عملاً هم از ساحت مردم و دانشگاه دور و طرد شدند.

گروه سیاست-سبزسرخ: در سال‌های اخیر، عده‌ای از روشنفکران، نواندیشان دینی و کسانی که نام خود را فعال حقوق بشری گذاشته‌اند، شبهاتی پیرامون اجرای حکم قصاص مطرح کرده و خواهان حذف آن شده‌اند. به همین بهانه، با دکتر رضا زهروی، روحانی و عضو هیأت‌علمی حقوق جزا دانشگاه تهران، پیرامون شبهات مطرح دربارۀ حکم قصاص و چرایی اجرای قصاص به گفت‌و‌گو نشستیم.

به گزارش سبزسرخ؛ مشروح گفت‌وگو بدین شرح است:

در سال‌های اخیر افراد مختلفی شروع به انتقاد از حکم الهی قصاص و مجازات‌ آن کردند و اصل و اجرای حکم اعدام را زیر سوال بردند. ارزیابی شما از علت این مسئله چیست؟

از سال‌ها قبل، انتقادات جاهلانه وجود داشته است و منتسب به سال های اخیر نیست؛ در دهۀ ۶۰ طومار جمع کردند و گفتند قصاص نفس و قصاص عضو وحشی گری است. که امام خمینی (ره) پاسخ داد و عملاً هم از ساحت مردم و دانشگاه دور و طرد شدند. بعد از آن فهمیدند باید نقاب مسلمانی به چهره شان بزنند و با ادبیات دیگری بازگشتند و الان مجدد در حال تلاش برای قصاص زدایی و… هستند.

چه تفاوتی بین حکم اعدام و قصاص وجود دارد؟ هرکدام برای چه جرایمی است؟

قصاص در برابر قتل یا جرح عمدی است و اعدام در سایر جرایم وفق شرایطی ممکن است مطرح شود و تفاوت های زیادی دارند؛ هم از حیث موضوع هم از حیث حکم و آثار مربوطه. آن‌چه در این خصوص بسیار مهم است، این است که نگاه لائیک‌ها به اعدام با واقعیات سازگار نیست و از نظر آن‌ها  اعدام ، عدم کردن و پاک کردن صورت مسئله است؛ زیرا آن‌ها ورای این دنيا عالم دیگری نمی‌بینند و طبعاً در این نگاه، اعدام به معنای سلب حیات است، نه نگاه صحیح یعنی ازهاق نفس و انتقال از این عالم به عالم ديگر. خاطرم هست یکی از این آقایان حتی در مورد خفاش شب در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران میگفت اعدام وی پاک کردن صورت مسئله و عدم کردن است. همین نگاه متأسفانه در دیوان کیفری بین المللی (ICC) هم حاکم است؛ لذا حتی نسل کشی و جنایت جنگی مجازات اعدام ندارد.

اساساً چرا قصاص باید در حکومت اسلامی اجرا شود؟ آیا می‌توان در یک حکومت اسلامی آن را کنار گذاشت؟ آیا فقیهی معتقد به حذف مجازات سلب حیات بوده است؟

اساس جمهوری اسلامی ایران بر پایۀ ضرورت اجرای احکام اسلامی بالخصوص احکام کیفری آن و بالاخص احکام قصاص و حدودش می باشد. والا برخی احکام قبل پيروزی انقلاب هم مصوب و موضوع اجرا و حکم دادگاه ها بوده است؛ مثل نکاح و طلاق. لذا امام خمینی (ره) در کتاب ولایت فقیه مکرراً یکی از اموری که لزوم نظام اسلامی را اثبات کرده و موجب بداهت ضرورت تشکیل حکومت اسلامی دانسته است، همین ضرورت و بدیهی بودن اجرای حدود و قصاص می‌باشد. 

اما در خصوص قسمت دوم سؤال، باید گفت اصل قصاص از مسلمات و ضروریات اسلام است و منکر آن، منکر ضروری دین و مرتد محسوب می‌شود. طبعاً فقها هم به این حکم الهی پایبند هستند.

آیا اجرای حکم قصاص و اعدام تنها مختص به جمهوری اسلامی است یا در سال‌های پیش از انقلاب یا کشورهایی که جمهوری اسلامی در آنجا وجود ندارد (اعم از کشورهای مسلمان و غیرمسلمان) نیز مجازات اعدام بوده است؟

طبعاً این مجازات بوده است و هنوز نیز کشورهایی هستند که مجازات مرگ را حذف نکرده‌اند؛ گرچه تعداد کشورهای حذف کنندۀ اعدام زیاد است. یعنی به تعبیر قرآن کریم، «اکثرهم لایعلمون» محقق شده است.

فلسفۀ تشریع قصاص چیست؟ 

فلسفه به معنای حکمت آن، نه علت آن که آثار حقوقي متفاوتی را دارد، در قرآن ذکر شده‌است: «فی‌القصاصِ حیات یا اولی‌الأباب». جالب این است که برخلاف این امر منصوص، برخی مخالفین دقیقاً قصاص را سلب حیات دیگری تفسیر و تعریف می‌کنند.

عده‌ای به بازدارنده نبودن اعدام و قصاص اشاره می‌کنند. آیا واقعا اعدام و قصاص بازدارنده نیست؟ اگر به جمع‌بندی رسیدیم که بازدارنده نیستند، می‌توانیم آن‌ها را کنار بگذاریم و اجرا نکنیم؟

این آمارها چیزی جز ادعای نادرست و مبتنی بر استقراء ناقص نیست. اساساً سنجش آثار بدون توجه به سایر متغیر های هر دورۀ زمانی و مکانی و… نمی‌تواند محور ارزیابی و تصمیمی قرار گیرد.

فارغ از افرادی که اساساً به اسلام و حکومت اسلامی اعتقادی ندارند، فکر می‌کنید چرا عده‌ای مسلمان و معتقد به اصل حکومت اسلامی که به ظواهر دین هم عمل می‌کنند و بعضاً درس حوزه و فقه هم خوانده‌اند و مشهور به نواندیش یا روشنفکر دینی هستند، اجرای احکام اسلامی مانند قصاص و اعدام را زیر سوال می‌برند؟

آسیب شناسی همۀ نهادها و دروس که حتی شامل حوزه، شورای نگهبان و..می‌شود صورت گرفته و منتشر شده است که می‌تواند منبع خوبی جهت تحلیل فوق باشد. ضمن آنکه تفکیک اسلام ظاهری و واقعی، همچون تفکیک طهارت ظاهری و واقعی قرن‌هاست وجود دارد و نباید آن را با تکفیری‌ها خلط کرد. آن‌ها  برمبنای سلیقه و منافع خودشان دیگران را تکفیر می‌کنند؛ نه ضابطه های قرآنی و روایی مسلم.

انتهای پیام/